ارزیابی کنترل زندگی شما


رویدادهای زندگی شما ... امتیازات و کنترل کردن آن




 

  • برای من خیلی سخت است که در مقابل یک گروه صحبت کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • اینکه آیا من تصادف می کنم یا نه، به طور عمده بستگی به این دارد که من راننده خوبی هستم یا خیر.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من ترجیح می دهم یک رهبر باشم، نه یک پیرو.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • افراد دیگر معمولا ایده های من را دنبال می کنند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من احساس می کنم آنچه در زندگی من اتفاق می افتد بیشتر توسط افراد قدرتمند تعیین می شود.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من سعی می کنم از شرایطی که دیگران به من می گویند چه کاری انجام دهم اجتناب کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من معمولا می توانم مردم را سازماندهی کنم تا کارها انجام شود.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • تا حد زیادی زندگی من با اتفاقات تصادفی کنترل می شود.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من از مشارکت سیاسی لذت می برم زیرا می خواهم تا حد امکان در زمینه اجرای حکومت مشارکت داشته باشم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من اغلب در گروه ها رهبر هستم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • وقتی چیزی را که می خواهم به دست می آورم، معمولا به این دلیل است که برای آن سخت کار کردم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • اینکه من یک رهبر هستم یا نه، بیشتر به توانایی های من بستگی دارد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من ترجیح می دهم کاری را انجام دهم که در آن کنترل زیادی بر آنچه انجام می دهم و زمانی که انجام می دهم،دارم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من از اینکه بتوانم بر دیگران تاثیر بگذارم ، لذت می برم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • وقتی برنامه ریزی می کنم، تقریبا مطمئنم که آن کارها را انجام می دهم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من ترجیح می دهم چیزی را که در آن خوب نیستم امتحان نکنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • وقتی برنامه ریزی می کنم، مطمئن هستم که آنها با خواسته های افرادی که بر من قدرت دارند، متناسبند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • قبل از رفتن به سفر طولانی، مراقبم که همه چیز را در یک خودرو داشته باشم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • اغلب شانس حفاظت از منافع شخصی من در برابر اتفاقات بد ، وجود ندارد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • گاهی اوقات سیاست و حکومت به نظر می رسد بسیار پیچیده است که یک شخص مانند من واقعا نمیتواند درک کند که چه اتفاقی می افتد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • دیگران معمولا می دانند چه چیزی برای من بهتر است.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • وقتی من چیزی را که می خواهم به دست می آورم، معمولا به این دلیل است که من خوش شانس هستم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من احساس می کنم که درک درستی از مسائل مهم سیاسی در جامعه مان ، دارم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من از تصمیم گیری های خودم لذت می برم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • اگرچه ممکن است توانایی خوبی داشته باشم، من مسئولیت رهبری را بدون توجه به کسانی که در مقام قدرت قرار گرفته اند، به عهده نمی گیرم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • افرادی مثل من معمولا واجد شرایط شرکت در فعالیت سیاسی و تصمیم گیری در کشور هستند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من سرنوشت خودم را کنترل می کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • تعداد دوستانم ، به چگونگی شخصیت من بستگی دارد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • کسی که من با رای خودم انتخاب می کنم بسختی تغییری ایجاد می کند، زیرا هرکسی که انتخاب می شود کاری را که می خواهد انجام می دهد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • ترجیح می دهم شخصیت های دیگری در پروژه گروهی که من شرکت کردم، نقش رهبری را به عهده بگیرند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من از اتفاقات اطرافم باخبرم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • راه های زیادی برای افرادی مثل من وجود دارند که توضیح دهند در دولت ما چه می گذرد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • زندگی من توسط اقدامات من تعیین می شود.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • بنظرم به طور کلی قادر به اداره موقعیت ها، بیشتر از دیگران هستم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • زندگی من عمدتا توسط افراد قدرتمند کنترل می شود.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • بسیاری از افراد دیگر در مسائل و سازمان های محلی مشغول به کار هستند که برای من مهم نیست که آیا در آنها شرکت می کنم یا نه.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من ترجیح می دهم کسب و کار خودم را انجام دهم و اشتباهات خودم را بیشتر از گوش دادن به دستورات شخص دیگری انجام دهم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • این که آیا من تصادف می کنم یا نه، بیشتر مربوط به شانس است.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • اکثر مقامات دولتی بدون توجه به آنچه من انجام دادم، به من گوش نمی دهند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من دوست دارم پیش از شروع کار، یک ایده خوب از آن را درک کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • افرادی مانند خودم شانس کمی برای محافظت از منافع شخصی خود دارند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • بسیاری از انتخابات محلی به اندازه کافی مهم نیستند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • این به طور عمده به سرنوشت من بستگی دارد که دوستان زیادی دارم یا خیر.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من همیشه آگاه نیستم که خیلی پیشتر برنامه ریزی کنم، زیرا چیزهای زیادی با شانس خوب یا بد بدست می آیند.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من ترجیح می دهم دستور بدهم تا اینکه از کسی دستور بگیرم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • گرفتن آنچه من می خواهم نیاز به خشنود کردن افراد بالاتر از من دارد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • آرزو می کنم که بتوانم بسیاری از تصمیمات روزانه زندگی را بر شخص دیگری تحمیل کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • اینکه آیا من یک رهبر هستم یا نه، بستگی به این دارد که آیا به اندازه کافی خوش شانس هستم که در زمان مناسب و در جای مناسب قرار بگیرم یا خیر.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • هنگام رانندگی، من سعی می کنم از شرایطی که باعث آسیب فرد دیگری شود، جلوگیری کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من ترجیح می دهم از شرایطی که دیگران باید به من بگویند چکار کنم دوری کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من می توانم خیلی چیزها را در زندگی ام تعیین کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • موقعیت های بسیاری وجود دارد که در آن من فقط یک انتخاب را ترجیح می دهم تا اینکه بخواهم بین چند انتخاب تصمیم بگیرم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • من معمولا می توانم از منافع شخصی خود محافظت کنم.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • دوست دارم منتظر بمانم و ببینم آیا شخص دیگری قصد دارد یک مشکل را حل کند .
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم
  • این که آیا من تصادف می کنم یا خیر، بیشتر به راننده دیگر بستگی دارد.
    • بشدت مخالفم
    • تا حدودی مخالفم
    • نظری ندارم
    • تا حدودی موافقم
    • بشدت موافقم